1 ـ آزادي در حكومت اميرمؤمنان، حضرت علي عليه السلام
آزادى اسلامى كه اميرمؤمنان، حضرت علي عليه السلام، ميدان را برايش باز كرد شبيهترين نمونه نسبت به آزادىهايى بود كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در صدر اسلام به مردم داد. براى مثال همانگونه كه در مدينه منوره و پيرامون آن مشركان و يهوديان و مسيحيان و منافقان در كنار مسلمانان زندگى مىكردند؛ خانههايشان كنار هم بود و در بازار با هم بودند و با يكديگر داد و ستد مىكردند و در سايه اسلام از آزادى برخوردار بودند، در عصر اميرمؤمنان على عليهالسلام نيز مسلمانان و يهوديان و مسيحيان و مجوسيان و مشركان و بلكه همه انسانها ـ از هر كيش و آيينى ـ در سايه اسلام ، با عزّت و احترام و در رفاه و خوشى زندگى مىكردند. آن حضرت مىفرمود: « الناس صنفان إما أخ لك في الدين ، واما نظير لك في الخلق ؛ مردم [ نسبت به شما ] دو دستهاند: يا برادر دينى تو هستند و يا همنوع تو ».
اين جمله بىنظير و شكوهمند و جاويدان، زمينه را براى احترام بشر از آن حيث كه بشر است مىگشايد تا مردم از اين ديدگاه به او بنگرند و همگان را زير چتر عدالت و حق انسانيّت گرد مىآورد.
2 ـ آزادي حيرت انگيز حكومت اسلامي
اميرمؤمنان عليهالسلام خليفه حقيقىِ منصوب از جانب خداى متعال است، با اين حال در ابتداى كار، از پذيرفتن بيعت سر باز مىزند تا بعدا كسى نگويد بيعت با زور و اجبار صورت گرفته است. بعد هم كه مردم آزادانه با ايشان بيعت كردندكسانى را كه بيعت نكردند مجبور به اين امر نكرد و دستور داد كه ميان صفوف مردم بروند شايد كسى باشد كه ناراضى و بىميل است و اميرمؤمنان به او آزادى بيعت و پيمان و گفتگو و بحث دهد.
اين چه آزادى حيرتانگيزى است در اسلام كه شخص اول مملكت پس از اتمام بيعت به كار مىبندد؟
آرى، اين آزادى از ويژگىهاى اسلام عزيز است.
3 ـ آزادي انديشه و عقيده
نخستين چيزى كه اسلام مردم را در آن آزاد قرار داده است: انديشه ، و انتخاب دين است. اسلام هرگز مردم را به داشتن دين معيّنى مجبور نمىكند، هرچند در كشور اسلامى و تحت حمايت آن باشند. قرآن كريم اين آزادى انديشه و عقيده را چنين اعلام كرده است: « لاَ إِكْرَاهَ فِى الدِّينِ ؛ در دين اجبارى نيست ».
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين اصل را در تمام جنگهاى دفاعى و غزواتش پياده كرد. پيروزىهاى پياپىاى كه خداى متعال نصيب پيامبر گرامىاش مىكرد هرگز او را وا نمىداشت كه مردم را به پذيرش اسلام مجبور كند بلكه اسلام را به آنها پيشنهاد مىكرد. هركس مىپذيرفت كه مىپذيرفت و هركس نمىپذيرفت مجبور به پذيرش نمىشد.
4 ـ گستره آزادي در اسلام
- هرگونه عمل و رفتار شخص درباره خودش يا اموالش يا نيروهايش يا در نيروهاى طبيعت ـ به شرط آن كه موجب تضييع حق شخص ديگرى نشود ـ مجاز و رواست ، و در انجام آن در چهارچوب گستره اسلامى آزادى كامل دارد؛ زيرا اسلام به هر مسلمانى آزادى كسب و تجارت، آزادى كار و شغل، آزادى سفر و اقامت، آزادى سخنرانى و نوشتن، و خلاصه آزادى در همه امور را مىدهد.
- از ديدگاه اسلام ، تاجر آزاد است كه از هر نقطهاى به هر نقطه ديگر تجارت كند بدون آن كه نيازى به گرفتن اجازه يا پروانه يا پرداخت گمرك و عوارض داشته باشد.كشورهاى اسلامى هم كه در آنها تجارت مىكند برايش مرز ندارد.
- از ديدگاه اسلام ، مسافر آزاد است كه از هرجا كه خواست به هركجا كه مايل بود سفر كند و در هر شهر و كشورى كه خواست اقامت گزيند بدون آن كه از او گذرنامه و ويزا و اجازه اقامت خواسته شود يا از نام او و نام پدر و مادرش و نام ايل و تبارش و نزديكان و دوستانش يا از هدف سفرش يا آخرين مقصدش پرسوجو شود .
- از ديدگاه اسلام ، كارگران و صنعتگران و پيشهوران در شغل و صنعتى كه انتخاب مىكنندآزادند و كسى حق ندارد مخالفت و ممانعت كند يا نيازى به پروانه كسب و امثال آن ندارند.
- از ديدگاه اسلام ، نويسنده آزاد است آنچه مىخواهد بنويسد و يا بدون هيچ سانسور يا اجازهاى ، آن را منتشر كند مگر مطالبى كه به سلامت روانى و فكرى و بهداشتى جامعه و امثال اينها لطمه بزنند.