علما، در طىّ روزگاران گذشته وسده هاى پيشين همواره مسيرى را پيموده وراهى را رفته اند كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وامامان معصوم سلام الله عليهم برايشان ترسيم كرده اند؛ يعنى راه اصلاح امّت اسلامى. لذا هرگز حكومتگران را به حال خود رها نكرده اند كه هر طور مى خواهند عمل كنند، بلكه در سياست دخالت كرده اند.
علما وظيفه داشته اند كه هرگاه فرمانروايان وحكومتگران دچار لغزش شوند آن ها را از كجروى وفساد باز بدارند، و با زبان ونصيحت ارشادشان كنند، واگر اين روش سود نبخشيد، هر طور شده در برابر خواسته هاى آن ها بايستند. وهمين كار را هم مى كردند، وهر حاكمى كه از اسلام منحرف مى شد او را ارشاد ونصيحت مى كردند، تهديد وتكفير مى نمودند، ومخالفت وتحريمش مى كردند.
چه بسيار علمايى كه از خانه وكاشانه شان تبعيد شده اند.
چه بسيار مجتهدانى كه شكنجه وزندانى گرديده اند.
چه بسيار فقهايى كه خانه هايشان به آتش كشيده شده و آواره شده اند.
چه بسيار از آنان كه كشته وبه دار آويخته شده اند.
وچه بسيار، وچه بسيار، وچه بسيار!
همه اينها براى آن بوده است كه حكومتگران را امر به معروف ونهى از منكر وارشاد مى كرده اند واز هوسرانى وپيروى شهوات نفسانى ممانعت مى كرده اند.
كتاب «شهداء الفضيلة» علامه امينى(1) دهها تن از علماى شيعه را نام مى برد كه
ـ از قرن چهارم هجرى تا كنون ـ در راه دفاع از دين واصلاح امّت اسلامى به شهادت رسيده اند.
در اين جا ـ براى آگاهى خواننده گرامى ـ از برخى علماى سرشناس سده اخير خود كه با سياستهاى ضد اسلامى به مقابله برخاسته اند وبراى انجام وظيفه امر به معروف ونهى از منكر در سياست دخالت كرده اند، نام مى بريم، وسپس ليست اسامى شمارى از علماى پاكمان را كه قربانى دخالت سياسى در كشور شده اند ودر راه خدا به شهادت رسيده اند، مى آوريم تا مردم بدانند كه علماى اعلام، عملا وپيوسته به جهانيان اعلام كرده اند كه: سياست از متن اسلام واز پايه ها واصول آن است.
1. سيدمحمد مجاهد: وى از عراق به ايران آمد تا با روسيه تجاوزگر كه مى خواست اسلام را از بين ببرد وسرزمين مسلمانان را مستعمره خود سازد، مبارزه كند وبه همين دليل ملقّب به «مجاهد» شد.
2. سيدمحمد حسن شيرازى(2): مجدّد بزرگ. وى با انگليسى ها كه مى خواستند به نام تجارت تنباكو بر ايران مسلّط شوند مبارزه كرد واستعمال توتون وتنباكو را تحريم نمود و با اين فتواى خود بزرگترين ضربه را بر استعمار بريتانيا وارد آورد وكمرش را شكست.
3. شيخ محمدتقى شيرازى(3): اين مرد بزرگ در سال 1337 هـ. وجوب مبارزه با استعمار را كه مى خواست عراق را زير سيطره خويش در آورد، اعلام نمود و با قيام پرآوازه اش كه چون در سال 1920 م. به وقوع پيوست به «ثورة العشرين» معروف است، در برابر انگليس ايستاد واز اسلام ومسلمانان دفاع كرد.
4. اندكى بعد از «ثورة العشرين»، علماى اعلام كربلاى معلاّ ونجف اشرف بر ضد پارلمان غرب ساخته اى كه در آن زمان مى خواستند در عراق پياده كنند، قيام كردند. اين قيام باعث شد كه عده اى از علما ومراجع دينى، امثال سيد ابوالحسن اصفهانى(4)، ميرزا حسين نائينى(5)، سيدميرزا على شهرستانى، علامه سيدمحمدعلى طباطبائى وديگران، از عراق تبعيد شوند.
5. مرجع عاليقدر سيدحسين قمى(6): ايشان به خاطر مخالفت با كفر واستعمار ودست نشانده آن «رضا خان پهلوى» از ايران به عراق تبعيد شد، در زمانى كه «محمدرضا پهلوى» بر سر كار آمد، به ايران بازگشت تا از حكومت بخواهد كه دست از گمراهى بردارد وبه مطالبات خود دست يافت وبه عراق مراجعت كرد. بنابراين، اين عالم بزرگ دوبار قيام كرد به طورى كه جان خود واطرافيانش را در معرض خطر قرار داد.
6. مرجع دينى، سيدعبدالحسين شرف الدين(7): ايشان با فرانسه جنگيد وبر ضد آن فتوا داد تا جايى كه از لبنان به مصر تبعيد شد وچيزى نمانده بود كه به قتل برسد. خانه اين عالم بزرگ وكتابخانه او، كه شامل كتابهايى نفيس وبخشى از تأليفات خطّى آن بزرگوار بود به آتش كشيده شد ودنياى كتاب اسلام از آن محروم گشت.
7. مرجع عاليقدر دينى سيدآقا حسين بروجردى(8) كه در زمان رضاخان پهلوى در برابر ظلم وستم مقاومت كرد تا جايى كه در آستانه كشته شدن قرار گرفت.
8. مراجع تقليد عراق در زمان «عبدالكريم قاسم» كه موج كمونيسم به راه افتاده بود، در برابر كفر والحاد وگمراهى به مقاومت ومبارزه برخاستند به طورى كه بعضى از آنان به قتل رسيدند، وعده زيادى هم زندانى وتبعيد شدند.
9. مراجع تقليد ايران با رضاخان ومحمدرضا پهلوى مقابله كردند وسرانجام هر دوى آنها را سرنگون ساختند.
10. مراجع تقليد وعلماى عراق در برابر كفر كمونيسم به مبارزه برخاستند تا اين كه آن را از ميان برداشتند، واكنون نيز در برابر حزب كافر بعث عراق مقاومت مى كنند وبه خواست خداوند بزرگ بر آن نيز پيروز خواهند شد.